کتاب بنیان نهایی علم اقتصاد
«بنیان نهایی علم اقتصاد» نوشته لودویگ فون میزس، کاوشی عمیق در مبانی روش شناختی اقتصاد است. این کتاب که در اواخر عمر میزس نوشته شده است، تعهد مادامالعمر او را به درک اقتصاد بهعنوان علمی که ریشه در کنش انسانی دارد، در بر میگیرد. میزس استدلال می کند که اقتصاد اساسا علم عمل انسانی یا پراکسیولوژی است. او معتقد است که اعمال انسان رفتارهای هدفمندی هستند که با هدف دستیابی به غایات خاصی انجام می شود. این دیدگاه در تضاد با این نظر است که اقتصاد باید بر اساس علوم طبیعی که اغلب بر روش های تجربی و پوزیتیویستی تکیه دارند، الگوبرداری شود. در واقع، بخش قابل توجهی از کتاب به نقد پوزیتیویسم اختصاص دارد، این ایده که تنها علوم تجربی مبتنی بر مشاهده و آزمایش می توانند دانش معتبر تولید کنند. میزس استدلال می کند که این رویکرد برای علم اقتصاد نامناسب است، زیرا اعمال انسان در معرض آزمایش های کنترل شده مشابه با...
«بنیان نهایی علم اقتصاد» نوشته لودویگ فون میزس، کاوشی عمیق در مبانی روش شناختی اقتصاد است. این کتاب که در اواخر عمر میزس نوشته شده است، تعهد مادامالعمر او را به درک اقتصاد بهعنوان علمی که ریشه در کنش انسانی دارد، در بر میگیرد. میزس استدلال می کند که اقتصاد اساسا علم عمل انسانی یا پراکسیولوژی است. او معتقد است که اعمال انسان رفتارهای هدفمندی هستند که با هدف دستیابی به غایات خاصی انجام می شود. این دیدگاه در تضاد با این نظر است که اقتصاد باید بر اساس علوم طبیعی که اغلب بر روش های تجربی و پوزیتیویستی تکیه دارند، الگوبرداری شود. در واقع، بخش قابل توجهی از کتاب به نقد پوزیتیویسم اختصاص دارد، این ایده که تنها علوم تجربی مبتنی بر مشاهده و آزمایش می توانند دانش معتبر تولید کنند. میزس استدلال می کند که این رویکرد برای علم اقتصاد نامناسب است، زیرا اعمال انسان در معرض آزمایش های کنترل شده مشابه با پدیده های طبیعی نیست. در عوض، اقتصاد باید از طریق تحلیل منطقی رفتار انسان درک شود. میزس به بررسی مبانی معرفتی اقتصاد می پردازد و در مورد چگونگی شناخت و درک پدیده های اقتصادی بحث می کند. او بر اهمیت استدلال پیشینی، که شامل استنتاج قوانین اقتصادی از اصول اساسی کنش انسانی است، تأکید می کند. او عقیدۀ او این روش برای علم اقتصاد مناسبتر است تا روشهای تجربی، که وقتی برای مطالعه رفتار انسان به کار میروند میتوانند گمراهکننده باشند. او توضیح می دهد که بازارها نتیجه تصمیمات فردی بی شماری هستند که هر کدام با هدف دستیابی به اهداف شخصی انجام می شود. این فرآیند تصمیم گیری غیرمتمرکز منجر به نظم خودانگیختۀ بازار می شود که نمی توان آن را به طور کامل از طریق مشاهده تجربی صرف درک کرد. موضوع مهم دیگر کتاب، نقد میزس به برنامه ریزی اقتصادی و مداخله گرایی است. به بیان وی تلاشها برای کنترل یا برنامهریزی اقتصاد یک جاعه محکوم به شکست هستند زیرا اصول بنیادی کنش انسانی و فرآیندهای بازار را نادیده میگیرند. او معتقد است که برنامه ریزی مرکزی نمی تواند جای کارایی و سازگاری بازار را که توسط اقدامات داوطلبانه افراد هدایت می شود، را بگیرد.
نسخه دیجیتال
هیچ فایلی برای دانلود در دسترس نیست.
برای ارسال نظر، لطفاً ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود به حساب کاربری